معرفی وبلاگ
الهم صل علی محمد و آل محمد
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 71510
تعداد نوشته ها : 6
تعداد نظرات : 2
Rss
طراح قالب

دعا

شخصي از مرد خسيسي انگشتري خواست و گفت: انگشتري به من بده كه هر وقت به آن نگاه مي كنم به ياد تو باشم و تو را دعا كنم ، مرد خسيس گفت: هر وقت كه خواستي مرا ياد كني به خاطر بياور كه روزي از من انگشتري خواستي  و من به تو ندادم.

خواب و بيداري

مرد ابله و ناداني مسافرت مي كرد ، شب در آسيابي خوابيد و از آسيابان خواست تا اذان صبح او را بيدار كند. آسيابان نيمه شب كلاهش را با كلاه او عوض كرد و سپس او را بيدار نمود. مرد نادان بعد از اين كه از خواب بيدار شد و ساعتي راه رفت ، به درياچه اي رسيد. عكس خودش را در آب ديد و دريافت كلاه اش عوض شده است. كلاه را برداشت ، ديد كلاه آسيابان است. مردك نادان با خود گفت: آسيابان احمق به جاي اين كه مرا بيدار كند خودش را بيدار نموده است.

عيادت

روزي شخصي به عيادت يكي از دوستان خويش رفت و كنار بستر او نشست و پس از احوال پرسي به او گفت: بايد خدا را شكر كني. خنديد و گفت: براي چه در اين حال خدا را شكر كنم؟ مگر نخوانده اي كه خداي تعالي فرموده است: اگر شكر چيزي كه به  شما داده ام بكنيد ، آن را دو چندان مي كنم.

شيطان

واعظي(=سخنراني ) گفت: هر كه نام آدم و حوّا را بنويسد و به ديوار خانه اش  آويزان كند ، شيطان وارد آن سراي نمي شود. مردي كه پاي منبر او بود ، برخاست و گفت: حاج آقا ! عجب حرفي مي زنيد ، شيطان توي بهشت در جوار خدا آدم و حوا را فريب داد ، حالا شما  مي گوييد كه اگر ما اسم آن ها را به ديوار آويزان كنيم ، شيطان وارد منزل ما نمي شود.

دعوي نبوّت

وزير خليفه ي عباسي ، شيادي را كه ادعاي نبوت مي كرد ، نزد وي آورد. خليفه گفت: چه معجزه اي براي اثبات پيامبري ات داري؟ مدعيّ گفت: مرده را زنده مي كنم! خليفه گفت: اگر از تو چنين معجزه اي بر آيد ، به تو ايمان مي آورم! مدعيّ ، شمشيري  خواست. خليفه فرمود تا شمشيري آورده و به دست وي دادند. مدعيّ  گفت اي خليفه ! در پيش چشمان شما ، من گردن اين وزير را مي زنم و فوراً او را زنده مي كنم! ناگهان وزير بيچاره ، منفعل گشت و گفت: اي خليفه ، تن به كشتن دادن ، كاري بس سخت است. من از وي هيچ معجزه اي نمي طلبم ، تو گواه باش كه به وي ايمان آورده ام! خليفه بخنديد و او را خلعتي نيكو داد و شيّاد را به زندان افكند.

زمزم

شاعري پس  از انجام اعمال و مناسك عبادي حج و برگشتن به ديار (ـ وطن) خويش ، به دوستانش گفت: وقتي به حجر الاسود رسيدم ، ديوان شعرم  را  به آن  سنگ ماليدم كه خداوند شعرهاي مرا نغز و دل نشين كند!  يكي  از دوستانش كه مي دانست شعرهاي او آبكي است ، به او گفت: اي كاش كه ديوانت را به جاي ماليدن به حجر الاسود ، در آب زمزم مي شستي!

مسلمان و يهودي

يك نفر يهودي به مسلماني گفت: من ديشب خواب ديدم در بهشت مسلمانان هستم ، جاي شلوغ و كثيفي بود. مسلمان جواب داد: من هم اتفاقاً ديشب خواب بهشت يهودي ها را ديدم. خيلي تميز و باصفا بود.  اما يك نفر يهودي هم براي نمونه در آنجا ديده نمي شد.

بها و ارزش

مرحوم مدرس ( روحاني مبارز زمان رضاخان )  در ميدان توپ خانه  از يك درشكه چي پرسيد: تا جعفر آباد ، قصر رضاخان ما را چند مي بري؟ پاسخ داد: سه تومان. مدرس گفت: سه تومان؟! هرگز سردار سپه ، سه تومان نمي ارزد!

عادل

روزي « ناصرالدين شاه » از رجال حاضر در دربار خود پرسيد: به من پاسخ دهيد من عادل ترم يا انوشيروان ؟ درباريان مانند هميشه زبان به تملق و چاپلوسي گشودند. « ناصرالدين شاه » خنديد و گفت: راستش را بخواهيد ، هر كس بيايد و اطرافيان مرا كه شما هستيد با « بوذر جمهر » و« انوشيروان» مقايسه كند متوجه مي شود كه من عادل ترم. آخر او آدمي مثل « بوذر جمهر » خدمت گزار را داشت ، و من مثل شماها را!

درويش توانگر

توانگر زاده اي بر سر گور پدر خويش نشسته بود ، و با درويش بچه اي مناظره مي كرد . توانگر زاده مي گفت: قبر پدر ما داراي مقبره ي خوب و رنگارنگ ، و با فرش رخام و خشت و فيروزه درست شده است ، و صندوق زيبا دارد ، ولي بر قبر پدر تو چند خشت و مشتي خاك چيز ديگري نيست. فقير زاده به او پاسخ مي دهد. تا پدرت زير اين سنگ ها ي سنگين بجنبد ، پدر من به بهشت رسيده است.

دسته ها : لطيفه
يکشنبه 26 9 1391 1:11

1-كدام سوره اي است كه خلاصه قران است و ده نام دارد؟
2-اسلحه دانشمند كه همنام يكي از سوره هاي قران است چيست؟

3-ان چيست كه اشرف دين است اولش (ب)و اخرش (سين) است؟

4-كدام زميني كه يك بار افتاب بر ان تابيده است؟

5-كدام سوره است كه همنام پايتخت يكي از كشورهاست؟

6-كدام پيامبر به خاطر حمايت از عفاف به شهادت رسيد؟

7-از كدام ايه قران استفاده مي شود كه 10=7+3است؟

8-كدام سوره است كه همنام يكي از فروع دين است؟

9-كدام سوره قران است كه همنام يكي از فلزات است؟ 

10-كدام يك از سوره هاي قران يك كسره دارد؟

11-سفر فضايي پيامبر چه نام داشت؟

12-نام ديگر سوره نور چيست؟

13-نام ديگر سوره احزاب چيست؟

14-ان چيست كه از نظر قران از قتل بالا تر است؟

چيستان هاي احكام
15-يكي از پاك كننده هاست كه اگر حرف اولش را برداريم وسيله جنگي مي شود؟

16-مسجدي ساختم بلند پايه 8 در افتاب و 9در سايه؟

17-از واجبات نماز كه اگر حرف اول ان را بر داريم يكي از شهر هاي عربستان مي شود؟

18-يكي از فروع دين است كه اگر حرف اولش را برداريم نام نوعي فلز مي شود؟

19-ان چيست كه اصلش مستحب است ولي فرعش واجب است؟

20-يكي از مقدمات نماز است كه از هر طرف خوانده شود همان است؟

21-ان چيست كه خوردن ان جنگ با خداست؟

22-كدام سفري است كه در عمر يك بار براي برخي از افراد واجب مي شود؟

23-كدام پاك كننده اي است كه مي تواند همه نجاسات را پاك كند؟

24-كدام يك از مبطلات وضو است كه مربوط به تماس بدني است؟

چيستان هاي نماز
25-اولين ركن نماز چيست؟

26-اولين ذكر نماز چيست؟

27-نماز هاي يوميه چند بسم الله دارد؟

28-نماز هاي يوميه چند تشهد دارد؟

29-در نماز هاي يوميه چند سوره خوانده مي شود؟

30-نماز هاي يوميه مسافر چند ركعت است؟

31-دعوتنامه نماز هاي يوميه چيست؟

32-كدام نماز سوره ندارد؟

33-كدام نماز دو قنوت دارد؟

34-كدام نماز 9قندت دارد؟

چيستان هاي اخلاقي
35-ان چيست كه اگر بريزد نمي شود جمع كرد؟

36-ان چيست كه از شخص مودب زودتر وارد خانه مي شود؟

37-ان چيست كه اگر از دست بدهيم ديگر پيدا نمي شود؟

38-ان چيست كه اگر برود ديگر بر نمي گردد؟

39-ان چيست كه از عسل شيرين تر واز زهر تلخ تر است؟

چيستان هاي پيامبران
40-كدام پيامبري است كه هيچ قوم و عشيره اي نداشت؟

41-كدام پيامبر بود كه پدر نداشت؟

42-كدام پيامبر است كه در كودكي پيامبر شد؟

43-كدام پيامبر بود كه برادرانش او را به چاه انداختند؟

44-كدام پيامبر بود كه شمشير و زره مي ساخت؟

45-كدام پيامبر را خداوند در شكم نهنگ حفظ كرد؟

46-قبر كدام پيامبر در خوزستان است؟

47-كدام پيامبر كشتي ساخت؟

48-كدام پيامبر خواب يازده ستاره را خواب ديد؟

49-كدام پيامبران هم اكنون زنده هستند؟

50-كدام پيامبر الگوي صبر بود؟

51-كدام پيامبر دوازده پسر داشت؟

52-كدام پيامبر افراد كور راشفا مي داد؟

53-كدام پيامبر به سفر اسماني رفت؟

54-همسر كدام پيامبر بدون پدر ومادر بدنيا امده بود؟

55-كدام پيامبر بود كه در گهواره سخن مي گفت؟

چيستان هاي گوناگون
56-كار چه كسي بيشتر لگد مال مي شود؟

57-بند پوتين چند سوراخ دارد؟

58-اخر دنيا چيست؟

59-كدام كليدي است كه به هيچ دردي نمي خورد؟

60-چطور متوا با خودكار قرمز ابي نوشت؟



جواب1=سوره حمد
جواب2=قلم
جواب3=قران كه با حرف (ب)شروع مي شود وباحرف(سين) تمام مي شود.

جواب4=زمين رود نيل كه حضرت موسي ويارانش از ان عبور كردند.

جواب5=سوره روم
جواب6=حضرت يحيي
جواب7=سوره بقره ايه 196
جواب8=سوره حج
جواب9=سوره حديد(اهن)

جواب10=سوره توحيد
جواب11=معراج
جواب12=عفاف
جواب13=حجاب
جواب14=فتنه
جواب15=زمين
جواب16=17ركعت نماز يوميه
جواب17=سجده
جواب18=خمس
جواب19=سلام
جواب20=وضو
جواب21=ربا
جواب22=حج
جواب23=استحاله
جواب24=تماس با بدن مرده
جواب25=نيت
جواب26=تكبيرةالاحرام
جواب27=20
جواب28=9بار
جواب29=20
جواب30=11ركعت
جواب31=اذان
جواب32= ميت-احتياط-غفيله 
جواب33=ميت
جواب34=عيدفطروقربانونماز باران
جواب35=ابرو
جواب36=سلام
جواب37=عمر
جواب38=سخن از دهان اگر خارج شود ديگر بر نمي گردد.

جواب39=زبان
جواب40=حضرت ادم
جواب41=حضرت عيسي
جواب42=حضرت عيسي
جواب43=حضرت يوسف
جواب44=حضرت داوود
جواب45=حضرت يونس
جواب46=دانيال در شوش 
جواب47=حضرت نوح
جواب48=حضرت يوسف
جواب49=حضرت خضر و حضرت عيسي
جواب50=حضرت ايوب
جواب51=حضرت يعقوب
جواب52=حضرت عيسي
جواب53=حضرت محمد
جواب54=حضرت ادم
جواب55=حضرت عيسي
جواب56=كفاش
جواب57=سوراخ ندارد
جواب58=حرف الف(ا)

جواب59=كليد برق
جواب60=كلمه ابي مي توان نوشت

شنبه 25 9 1391 23:12

سورة البقره (2)  آيات 246 - 252

 

آيا به سوي سرانِ بني اسرائيل پس از موسا ننگريسته اي؟ آنگاه كه به يكي از پيامبرانشان گفتند: برايمان پادشاهي تعيين كند تا در راه الله بجنگيم . گفت: آيا فكر نميكنيد اگر جنگيدن برشما واجب گردد نجنگيد؟ گفتند : چرا درراه الله نجنگيم درحالي كه از ديار و فرزندانمان اخراج شده ايم؟ پس وقتي جنگيدن بر آنها واجب شد جز اندكي ازآنها [بقيه ] رخ برتافتند؛ الله به ستمگرانْ دانا است

پيامبرشان به آنها گفت : الله طالوت را برايتان به پادشاهي تعيين كرده است . گفتند: ازكجا پادشاهي ازآنِ او است درحالي كه ما براي پادشاهي ازاو شايسته تريم، و مالِ چنداني به او داده نشده است؟ گفت : الله اورا برشما برگزيده و به او علم و توانِ بدني بيشتري داده است؛ الله پادشاهيش را به هركس خواهد دهد؛ الله گشاده دست و دانا است

پيامبرشان به آنها گفت : نشانة پادشاهي او آنكه تابوت را براي شما بياوريد كه درآن (سكينه) (آرامش ) است از پروردگارتان و بقايائي ازآنچه خاندان موسا و خاندان هارون برجا نهاد ه اند، و آن را فرشتگان بردوش ميكشند؛ دراين امر آيه ئي است براي شما اگر مؤمنيد

طالوت وقتي سپاهيان را بيرون برد گفت : الله شما را با يك رودخانه ئي آزمايش خواهد كرد؛ هركس ازآن بنوشد ازمن نيست و هركس آن را نچشد از من است؛ مگر كسي كه اندكي با كف دستهايش برگيرد . پس جز اندكي ازآنها همه ازآن نوشيدند .

و چون او و كساني كه با او ايمان آورده بودند ازآن عبور كردند گفتند : امروز ما را ياراي مقابله با جالوت و سربازانش نيست . آنها كه گمان ميكردند الله را ديدار خواهند كرد گفتند: بسيار شده كه يك گروه اندك يك گروه كثير را به اراده الله شكست داده باشد؛ الله همراه شكيبايان است

و وقتي به قصد جالوت و سپاهيانش بيرون شدند گفتند : پروردگارا صبري برما فرودآور و گامهايمان را استوار بدار و ما را برگروه كافران نصرت بده . پس به اراده الله آنها را شكست دادند و جالوت را داوود كشت؛ و الله پادشاهي و حكمت به او داد و هرچه ميخواست به او ياد داد؛ اگر الله بعضي را با بعضي ديگر كنار نميزد زمين تباه ميشد؛ ليكن الله برجهانيان داراي فضل است

شنبه 25 9 1391 22:59

انواع معجزات پيامبران

پيامبر

آيا پيامبر اسلام به معجزات پيشنهادي پاسخ داده است؟

برخي از مخالفان اسلام تلاش كرده اند تا با استناد به آيات قرآن ثابت كنند كه پيامبر اسلام بر خلاف ديگر پيامبران خدا نتوانسته به درخواست مخالفانش پاسخ دهد و معجزه اي پيشنهادي ارائه دهد. براي روشن شدن مساله بايد بدانيم كه از تعبيرات قرآن و همچنين تاريخ انبياء الهي استفاده مي شود كه معجزات پيامبران دو گونه است.

 

دسته اول: معجزات اثباتي (تخويفي)

همه پيامبران خدا براي اثبات ادعاي خود از معجزاتي متناسب با وضعيت فرهنگي و اجتماعي مردم دوران خود, بهره گرفته اند. همچنين تشويق ايمان آورندگان و ترساندن منكران نيز جهت ديگري براي آوردن اين دسته از معجزات پيامبران بوده است.

عصاي حضرت موسي عليه السلام با رواج سحر و جادو در عصر او تبديل به اژدها مي شد و دستش با خارج شدن از گريبان, مثل ماه مي درخشيد. حضرت عيسي عليه السلام نيز در دوراني كه درمان بيماري هاي مختلف كار مرسوم و رايجي بود, مردگان را به اذن خدا زنده مي كرد و كور مادرزاد را شفا مي داد. پيامبر اسلام نيز در دوران رواج بازار فصاحت و بلاغت, قرآن را بر همگان عرضه كرد تا معجزه جاويد پيامبر خاتم باشد.

اما همه اين معجزات ابتدائا از سوي خود پيامبران ارائه شده و درخواست مردم در آن دخالتي نداشته است. بايد گفت كه همين اندازه براي اثبات نبوت يك پيامبر كافي است و نوع ديگر معجزه تنها مي تواند بر اعتماد و اطمينان مردم بيافزايد.

 

دسته دوم: معجزات پيشنهادي (اقتراحي)

بخش ديگري از معجزات انبياي الهي با پيشنهاد مردم صورت پذيرفته است. اين درخواست ها گاهي خالي از هرگونه غرض ورزي و لجاجت بوده و تنها براي كسب اطمينان و يافتن حقيقت صورت گرفته است.

همانند حواريون حضرت عيسي عليه السلام كه از او پرسيدند: آيا پروردگارت مى تواند از آسمان بر ما سفره اي از غذا فرود آورد؟ حضرت عيسي پاسخ داد: «اگر ايمان به خدا داريد, از او بپرهيزيد». آنها نيز پاسخ دادند كه (ما نظر بدى نداريم و بهانه جو نيستيم بلكه) مى خواهيم از آن بخوريم و دلهايمان اطمينان يابد و بدانيم كه به ما راست گفته اى. 1

اما گاهي هم اين درخواست ها مغرضانه و بهانه جويانه بوده است و تغيير زيادي را در جامعه به دنبال نداشته است. حضرت صالح عليه السلام سالها در ميان قوم خود پيامبر بود. اما كسي به او ايمان نمي آورد. روزي به آنها گفت كه شما از خداي من درخواستي كنيد و من هم از خداي شما درخواستي خواهم كرد. خداي هر كس كه پاسخ داد, همه با هم به او ايمان بياوريم. كافران پذيرفتند و صالح به سراغ بت بزرگ آنان رفت و از او پرسيد: نامت چيست؟ اما پاسخي نيامد. آنان هم در مقابل، درخواست عجيب و غريبي كردند و گفتند: از خداى خود بخواه كه از دل اين كوه, شترى سرخ رنگ كه حامله باشد خارج سازد كه پس از خروج فورا بزايد و پستانهايش شير بدهد تا ما از شير آن ناقه بنوشيم.

با دعاي حضرت صالح, كوه منفجر شد و از درون آن شتري با همان ويژگي ها بيرون آمد. اما پس از چندي يكي از آنان با پشتيباني همه مردم شتر را پي كرد. ساعتي نگذشت كه آنها مثل مور و ملخ به جان آن افتادند و بزرگ و كوچكشان از گوشت آن خوردند.2  خداوند نيز پس از سه روز قوم او را عذاب كرد و تنها صالح و مومنان به او را از مهلكه نجات داد. 3

عصاي حضرت موسي عليه السلام با رواج سحر و جادو در عصر او تبديل به اژدها مي شد و دستش با خارج شدن از گريبان, مثل ماه مي درخشيد. حضرت عيسي عليه السلام نيز در دوراني كه درمان بيماري هاي مختلف كار مرسوم و رايجي بود, مردگان را به اذن خدا زنده مي كرد و كور مادرزاد را شفا مي داد. پيامبر اسلام نيز در دوران رواج بازار فصاحت و بلاغت, قرآن را بر همگان عرضه كرد تا معجزه جاويد پيامبر خاتم باشد

آيا پيامبر اسلام, معجزات درخواستي و پيشنهادي هم داشته است؟

شق القمر

با روشن شدن انواع معجزه, حال به پرسش ابتداي سخن باز مي گرديم كه «آيا پيامبر اسلام معجزات پيشنهادي هم داشته است؟ اگر داشته پس چرا برخي از آيات قرآن به اين نكته اشاره دارد كه پيامبر, معجزه اي براي مردم نخواهد آورد؟» براي نمونه قرآن مي گويد:

وَ ما مَنَعَنا أَنْ نُرْسِلَ بِالْآياتِ إِلاَّ أَنْ كَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ وَ آتَيْنا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُوا بِها. 4

هيچ چيز ما را از فرستادن آيات و معجزات باز نداشت جز اينكه پيشينيان آن را تكذيب كردند. (از جمله) ما به (قوم) ثمود، ماده شترى داديم كه روشنگر (اذهان مردم) بود، امّا به آن ستم كردند.  (و آن را كشتند).

پاسخ را در قالب چند نكته مرور مي كنيم:

1ـ روشن است كه مقصود از ممنوعيت معجزه در اين آيات, معجزات درخواستي و پيشنهادي است. اما نه همه درخواستها بلكه پاسخ گويي به درخواستها و پيشنهاداتي بهانه جويانه و بي ثمر ممنوع شده است. شاهد آنكه خداوند براي نمونه به معجزه درخواستي قوم ثمود اشاره كرده است و با استناد به اين داستان و بي ثمر بودن ارسال معجزه براي بهانه جويان, فرستادن معجزه براي مشركان قريش را نيز بيهوده برمي شمرد.

به بيان ديگر اين آيه مي گويد: ما به قدر كافي معجزاتى را كه دليل بر راستگويي پيامبر است, فرستاده ايم. اما اگر قرار باشد كساني با بهانه جويي بخواهند سرگرمي تازه اي براي خود بسازند و به معجزه همانند تماشاي يك فيلم سينمايي بنگرند, ديگر از معجزه خبري نخواهد بود.

اما از كجا معلوم كه اين معجزات تاثيري در آنان نخواهد گذاشت؟

پاسخ اين كه امتهاى گذشته(همانند قوم ثمود) هم كه كاملا شرائطى مشابه شما داشتند نيز چنين پيشنهادهاى بهانه جويانه اى كردند و پس از ديدن معجزه ايمان نياوردند.

«بنابراين خداوند در اين آيه ارائه معجزه پيشنهادي را تنها براي بهانه جويان ممنوع كرده است و بس.»

در آيات متعددى از قرآن نيز به نمونه هايى از اين معجزات اشاره شده كه نمونه بارز آن معجزه شق القمر است كه با درخواست مشركان و تقاضاي پيامبر از خداوند, ماه شب چهارده دو پاره شد

2ـ در انتهاي همين آيه يك اصل كلي در مورد فرستادن همه معجزات بيان شده است:

وَ ما نُرْسِلُ بِالْآياتِ إِلَّا تَخْوِيفاً؛ ما معجزات را فقط براى بيم دادن (و اتمام حجت) مى فرستيم.

شق القمر

يعني اصولا برنامه ما اين نيست كه هر كسى معجزه اى پيشنهاد كند, پيامبران ما تسليم او گردند. بلكه همه پيامبران بايد براى اثبات رابطه خود با خدا به اندازه كافى معجزه ارائه دهند. اما نه اينكه پاسخگوي هر پيشنهاد و درخواستي هم باشند.

درخواست ها و پيشنهادات و مشركان نشان مي دهد كه آنان در پي بهانه جويي بودند و هرگز ايمان نمي آوردند. آنها به پيامبر چنين گفتند:

ما هرگز به تو ايمان نمى آوريم تا اين كه چشمه جوشانى از اين سرزمين(خشك و سوزان) براى ما خارج سازى و يا باغى از نخل و انگور از آن تو باشد و نهرها در لابه‏لاى آن جارى كنى. يا اينكه از آسمان بر سر ما قطعاتي از سنگ فرود آوري. يا خداوند و فرشتگان را در برابر ما حاضر كني و بياورى. يا اينكه خانه اى پر نقش و نگار از طلا داشته باشي و يا اينكه به آسمان بالا روى. البته حتى اگر به آسمان هم بروى، ايمان نمى آوريم مگر آنكه نامه اى بر ما فرود آورى كه آن را بخوانيم! «بگو:» منزه است پروردگارم (از اين سخنان بى‏معنى)! آيا جز اين است كه من بشرى فرستاده شده‏ام؟! 5

روشن است كه پاسخگويي به چنين درخواست هايي, عاقلانه نيست و همان معجزات گذشته براي آنها كافي است.

3ـ بدون شك قرآن يك معجزه روحانى و معنوى است و براى آنها كه اهل فكر و انديشه اند بهترين گواه است. اما براي افراد عادي و توده مردم معجزات محسوس مادى اهميت فراواني دارد. بخصوص اينكه قرآن مرتبا از اين گونه معجزات در مورد ساير پيامبران خبر مى دهد. بنابراين مسلم است كه مردم درخواست چنان معجزاتى را از پيامبر اسلام داشته اند و پيامبر نيز پاسخ مثبت داده است.

تواريخ متواتر اسلامى نيز مى گويد پيامبر اسلام چنين معجزاتى را ارائه داده است كه برخي تعداد آن را افزون بر چهار هزار معجزه دانسته اند.6  در آيات متعددى از قرآن نيز به نمونه هايى از اين معجزات اشاره شده كه نمونه بارز آن معجزه شق القمر است كه با درخواست مشركان و تقاضاي پيامبر از خداوند, ماه شب چهارده دو پاره شد.  7

 

نوشته سيد مصطفي بهشتي - گروه دين و انديشه تبيان

 

 


 

 

1 . سوره مائده, آيه 112 و 113.

2 . الكافي, ج 8, ص 185.

3 . سوره هود, آيه 62 تا 66.

4 . سوره إسراء, آيه 59.

5 . ر. ك: سوره اسراء, آيه 90 تا 95.

6 . براي اطلاع بيشتر مي توانيد به كتاب مدينة المعاجز نوشته سيد هاشم بحراني مراجعه كنيد.

7 . سوره قمر, آيه 1. ر.ك: به تفسير نمونه, ج 23.

دسته ها :
جمعه 24 9 1391 19:18

انواع معجزه

شق القمر

معجزه موقت، معجزه دائمي

از آنجا كه در هر معجزه اي دست خداوند در وراي آن ديده مي  شود، دينداران در طول تاريخ تلاش كرده اند از طريق معجزه، وجود خداوند را اثبات كنند. مبناي اين استدلال بر اين فرض نهفته است كه «هر اثري دلالت بر وجود موثر دارد.» البته در كلام اسلامي، عموماً از برهان معجزه براي اثبات "نبوت خاصه"(۱) استفاده مي شوند و نه اثبات وجود خداوند. البته اين مسئله از عموميت برخوردار نيست و مي توان مواردي را برشمرد كه از اين برهان براي اثبات وجود خداوند استفاده شده است. براي نمونه ملا محمدمهدي نراقي در كتاب "انيس الموحدين" برهان معجزه را يكي از دلايل وجود خداوند بر مي  شمارد.(۲)



براي فهم برهان معجزه نخست بايد بدانيم معجزه چيست و چه حادثه اي به عنوان معجزه محسوب مي شود. هر چند معجره را نمي توان بر اساس قوانين طبيعي تبيين كرد ولي بيان اين كه "هر پديده  اي كه نتوان از طريق قوانين طبيعي تبيين كرد معجزه  است" بيان درستي نيست، چرا كه بسياري از قوانين طبيعت براي ما شناخته شده نيستند و در آينده به آنها پي خواهيم برد. چنانچه بسياري از پديده  ها در گذشته از سوي عوام معجزه تلقي مي  شد ولي امروزه براي ما به عنوان پديده  اي روشن و مبتني بر قوانين طبيعي شناخته مي  شود. پس به دور از هر گونه تصور ساده  لوحانه بايد درك درستي از مفهوم معجزه داشته باشيم.

فلاسفه غربي عموماً معجزه را امري مي دانند كه "ناقض قوانين طبيعت" يا "قوانين عليت" باشد ولي فلاسفه و متكلمان اسلامي معجزه را امري "خارق عادت" مي دانند و نه خارق طبيعت يا عليت. به نظر متفكران اسلامي، براي اين كه پديده اي را معجزه بدانيم لازم نيست كه برخلاف قوانين طبيعت باشد بلكه همين مقدار كه انسان هاي عادي نتوانند آن را انجام دهند(خارق عادت باشد) براي معجزه بودن آن كافي است. بنابراين معجزه امر خارق العاده ايست كه با اراده خداوند از شخص مدعي ثبوت ظاهر مي شود و نشانه صدق دعوي اوست

معجزه در لغت از ماده عجز به معناي ضعف و ناتواني مشتق شده است. در فهم متعارف معجزه بر هر حادثه خلاف انتظاري اطلاق مي شود كه شگفتي و تعجب انسان را برانگيزاند ولي فلاسفه به هر امر خارق العاده اي معجزه

نمي‌ گويند بلكه پديده اي معجزه محسوب مي شود كه داراي ويژگي هاي خاصي باشد. البته اختلاف نظر در اين مورد بسيار است. فلاسفه غربي عموماً معجزه را امري مي دانند كه "ناقض قوانين طبيعت" يا "قوانين عليت"(۳) باشد ولي فلاسفه و متكلمان اسلامي معجزه را امري "خارق عادت" مي دانند و نه خارق طبيعت يا عليت. به نظر متفكران اسلامي، براي اين كه پديده اي را معجزه بدانيم لازم نيست كه برخلاف قوانين طبيعت باشد بلكه همين مقدار كه انسان هاي عادي نتوانند آن را انجام دهند(خارق عادت باشد) براي معجزه بودن آن كافي است. بنابراين معجزه امر خارق العاده ايست كه با اراده خداوند از شخص مدعي ثبوت ظاهر مي شود و نشانه صدق دعوي اوست.
قرآن

خواجه نصيرالدين طوسي در تجريدالاعتقاد درباره معجزه مي گويد:

«راه شناخت درستي گفتار پيامبر، معجزه‌ايست كه به دست وي ظاهر شود و معجزه امري است خلاف عادت و ...»(۴)   

سوال: از كجا بدانيم يك پديده معجزه محسوب مي شود؟ بسياري از پديده ها در قديم الايام از سوي مردم معجزه تلقي مي شد و امروزه براي ما از مسلمات محسوب مي شود! برخي به خاطر همين اشكال معتقد شده اند امكان تشخيص معجزه براي ما در هيچ دوره اي امكان پذير نيست.

پاسخ: البته اين اشكال به كساني كه معجزه را خرق قوانين طبيعت مي دانند وارد است ولي از آنجا كه متفكران مسلمان معجزه را خرق عادت مي دانند و نه عليت و قوانين طبيعي، اين اشكال قابل جوابگويي است. به نظر انديشمندان مسلمان معجزه بر دو قسم است:

معجزه موقت: در اين قبيل معجزات، توانايي انسان ها در دوره اي خاص به چالش كشيده مي شود و اگر در همان دوره خاص، انسان ها نتوانند همانند آن را انجام دهند معجزه گر در اثبات دعوي خود موفق بوده است.

معجزه دائمي: معجزه دائمي به پديده اي اطلاق مي شود كه ادعاي ناتواني جميع انسان ها در طول همه دوران ها را داشته باشد. به اين ترتيب چنين معجزه اي در هيچ دوره اي(حتي در آينده هاي دور كه قوانين طبيعي روشن شوند) نقض نخواهند شد.

بنابراين مي توان به سوال بالا چنين جواب داد در معجزه هيچ قانون عليتي نقض نمي شود تا با كشف قوانين جديد، نگران ابطال يك معجزه باشيم.
از كجا بدانيم يك پديده معجزه محسوب مي شود؟ بسياري از پديده ها در قديم الايام از سوي مردم معجزه تلقي مي شد و امروزه براي ما از مسلمات محسوب مي شود! برخي به خاطر همين اشكال معتقد شده اند امكان تشخيص معجزه براي ما در هيچ دوره اي امكان پذير نيست

حال با توجه به توضيحات بالا مي توانيم برهان معجزه را تقرير كنيم:

مقدمه ۱- در طول تاريخ يا ديده ايم و يا به تواتر شنيده ايم كه پيامبران براي اثبات دعوي خود مبني بر وجود خداوند از معجزات و كرامات استفاده نموده اند. 

مقدمه ۲- بالوجدان مي دانيم كه چنين اعمال خارق العاده اي (نه خارق قوانين طبيعت) معلول علل مادي نيست(به همين دليل از توان انسان هاي عادي خارج است ولي اين امر باعث نمي شود كه براي آنها علتي قائل نشويم چرا كه اين پديده ها نيز از علت برخوردارند پس قانون عليت را نقش نكرده ايم)

مقدمه ۳- بنابر اصل عليت هر معلولي به علت نيازمند است.
عصاي موسي(ع)

نتيجه:
معجزات و كرامات نيز مانند ديگر پديده ها به علت نيازمندند، و از آنجا كه براي تبيين آنها نمي توان از علل مادي بهره برد، پس بايد از طرق علل ماوراء طبيعي به تبيين آنها پرداخت.

البته تقريرهاي مختلفي از برهان معجزه شده است ولي ما در اينجا براي حفظ اختصار به همين مقدار اكتفا نموديم. همانطور كه در ابتداي بحث اشاره كرديم فلاسفه و متكلمان اسلامي غالبا از اين برهان در اثبات دعوي "نبوت خاصه" بهره جسته اند و نه در اثبات واجب الوجود. اين امر به دلايل ضعف‌هايي است كه اين برهان در خود دارد و براي كامل بودن آن نياز به مقدمات ديگري است. به عنوان نمونه، حضرت آيت الله جوادي آملي، اثبات وجود حق را از توان اين برهان خارج مي دانند مگر اين كه به اين برهان، برهان "وجوب و امكان" ضميمه شود.(۵) در كل، بايد گفت مي توان با ضميمه مقدماتي ديگر، براي اثبات وجود خداوند استفاده نمود ولي بهتر آن است كه اين برهان را از مويدات وجود خداوند بدانيم و براي اثبات وجود حق از براهين محكم تري استفاده كنيم. اين همان كاري است كه متكلمان ما در دوره هاي مختلف انديشه اسلامي به آن مبادرت ورزيده اند و ما نيز همچون ايشان از براهين ديگر همچون برهان صديقين براي اثبات وجود خداوند استفاده خواهيم كرد. در نوشته هاي آينده تقرير برهان صديقين ارائه خواهد شد.

محمد عليزاده، دكتراي فلسفه، گروه دين و انديشه تبيان

غير از منابعي كه در متن ارجاع داده ام در اين نوشته از اين منابع نيز استفاده شده است:

- ملكيان، مصطفي، مسائل جديد كلام، قم، مخطوط، موسسه امام صادق.

- محمد محمدرضايي و ديگران، جستاري در كلام جديد، (تهران، سمت ۱۳۸۱)

- مرتضي مطهري، مجموعه آثار، (تهران، صدرا، ۱۳۷۲) ج۱

- هيك، جان، فلسفه دين، بهرام راد، تهران، انتشارات بين المللي الهدي، ۱۳۷۲

براي مطالعه بيشتر:

- عبدالله جوادي آملي، تبيين براهين اثبات خدا (قم، اسراء، ۱۳۷۵)

- محمد محمدرضايي و ديگران، جستاري در كلام جديد، (تهران، سمت ۱۳۸۱)

- مرتضي مطهري، مجموعه آثار، (تهران، صدرا، ۱۳۷۲) ج۱

- جعفر سبحاني، مدخل مسائل جديد در علم كلام  (قم، موسسه امام صادق(ع))

- محسن غرويان، سيري در ادل? اثبات وجود خدا، (قم، دفتر تبليغات اسلامي، ۱۳۷۳)

پي‌نوشت‌ها:

۱- نبوت خاصه يعني بعد از اثبات وجود خدا و ضرورت بعثت پيامبران (نبوت عامه) تلاش مي¬شود از معجزات يك پيامبر معين (خاص) براي اثبات دعوي پيامبري او استفاده شود.

۲- نراقي، محمد مهدي، انيس الموحدين، تهران، (انتشارات الزهرا، ۱۳۶۲) صص ۵۴-۵۳

۳- براي مثال اينكه آتش چوب را مي¬سوازند، آب آتش را خاموش مي¬كند، شب از پي روز و روز از پي شب مي¬آيد و ... همگي از پديده¬هايي به شمار مي¬آيند كه مطابق قوانين طبيعت رخ مي¬دهند

۴- علامه حلي، كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد، ص ۲۷۵

۵- جوادي آملي، عبدالله جوادي آملي، تبيين براهين اثبات خدا (قم، اسراء، ۱۳۷۸)بي تا، ص ۲۴۸

 

دسته ها :
جمعه 24 9 1391 19:15

با سلام.من محمد هادي سجاديان فر مدير وبلاگ معجزه به شما خوش امد مي گويم.

اميدوارم از مطالب من خوشتون بياد.

دسته ها : 1
جمعه 24 9 1391 18:14
X