معرفی وبلاگ
الهم صل علی محمد و آل محمد
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 71547
تعداد نوشته ها : 6
تعداد نظرات : 2
Rss
طراح قالب

انواع معجزات پيامبران

پيامبر

آيا پيامبر اسلام به معجزات پيشنهادي پاسخ داده است؟

برخي از مخالفان اسلام تلاش كرده اند تا با استناد به آيات قرآن ثابت كنند كه پيامبر اسلام بر خلاف ديگر پيامبران خدا نتوانسته به درخواست مخالفانش پاسخ دهد و معجزه اي پيشنهادي ارائه دهد. براي روشن شدن مساله بايد بدانيم كه از تعبيرات قرآن و همچنين تاريخ انبياء الهي استفاده مي شود كه معجزات پيامبران دو گونه است.

 

دسته اول: معجزات اثباتي (تخويفي)

همه پيامبران خدا براي اثبات ادعاي خود از معجزاتي متناسب با وضعيت فرهنگي و اجتماعي مردم دوران خود, بهره گرفته اند. همچنين تشويق ايمان آورندگان و ترساندن منكران نيز جهت ديگري براي آوردن اين دسته از معجزات پيامبران بوده است.

عصاي حضرت موسي عليه السلام با رواج سحر و جادو در عصر او تبديل به اژدها مي شد و دستش با خارج شدن از گريبان, مثل ماه مي درخشيد. حضرت عيسي عليه السلام نيز در دوراني كه درمان بيماري هاي مختلف كار مرسوم و رايجي بود, مردگان را به اذن خدا زنده مي كرد و كور مادرزاد را شفا مي داد. پيامبر اسلام نيز در دوران رواج بازار فصاحت و بلاغت, قرآن را بر همگان عرضه كرد تا معجزه جاويد پيامبر خاتم باشد.

اما همه اين معجزات ابتدائا از سوي خود پيامبران ارائه شده و درخواست مردم در آن دخالتي نداشته است. بايد گفت كه همين اندازه براي اثبات نبوت يك پيامبر كافي است و نوع ديگر معجزه تنها مي تواند بر اعتماد و اطمينان مردم بيافزايد.

 

دسته دوم: معجزات پيشنهادي (اقتراحي)

بخش ديگري از معجزات انبياي الهي با پيشنهاد مردم صورت پذيرفته است. اين درخواست ها گاهي خالي از هرگونه غرض ورزي و لجاجت بوده و تنها براي كسب اطمينان و يافتن حقيقت صورت گرفته است.

همانند حواريون حضرت عيسي عليه السلام كه از او پرسيدند: آيا پروردگارت مى تواند از آسمان بر ما سفره اي از غذا فرود آورد؟ حضرت عيسي پاسخ داد: «اگر ايمان به خدا داريد, از او بپرهيزيد». آنها نيز پاسخ دادند كه (ما نظر بدى نداريم و بهانه جو نيستيم بلكه) مى خواهيم از آن بخوريم و دلهايمان اطمينان يابد و بدانيم كه به ما راست گفته اى. 1

اما گاهي هم اين درخواست ها مغرضانه و بهانه جويانه بوده است و تغيير زيادي را در جامعه به دنبال نداشته است. حضرت صالح عليه السلام سالها در ميان قوم خود پيامبر بود. اما كسي به او ايمان نمي آورد. روزي به آنها گفت كه شما از خداي من درخواستي كنيد و من هم از خداي شما درخواستي خواهم كرد. خداي هر كس كه پاسخ داد, همه با هم به او ايمان بياوريم. كافران پذيرفتند و صالح به سراغ بت بزرگ آنان رفت و از او پرسيد: نامت چيست؟ اما پاسخي نيامد. آنان هم در مقابل، درخواست عجيب و غريبي كردند و گفتند: از خداى خود بخواه كه از دل اين كوه, شترى سرخ رنگ كه حامله باشد خارج سازد كه پس از خروج فورا بزايد و پستانهايش شير بدهد تا ما از شير آن ناقه بنوشيم.

با دعاي حضرت صالح, كوه منفجر شد و از درون آن شتري با همان ويژگي ها بيرون آمد. اما پس از چندي يكي از آنان با پشتيباني همه مردم شتر را پي كرد. ساعتي نگذشت كه آنها مثل مور و ملخ به جان آن افتادند و بزرگ و كوچكشان از گوشت آن خوردند.2  خداوند نيز پس از سه روز قوم او را عذاب كرد و تنها صالح و مومنان به او را از مهلكه نجات داد. 3

عصاي حضرت موسي عليه السلام با رواج سحر و جادو در عصر او تبديل به اژدها مي شد و دستش با خارج شدن از گريبان, مثل ماه مي درخشيد. حضرت عيسي عليه السلام نيز در دوراني كه درمان بيماري هاي مختلف كار مرسوم و رايجي بود, مردگان را به اذن خدا زنده مي كرد و كور مادرزاد را شفا مي داد. پيامبر اسلام نيز در دوران رواج بازار فصاحت و بلاغت, قرآن را بر همگان عرضه كرد تا معجزه جاويد پيامبر خاتم باشد

آيا پيامبر اسلام, معجزات درخواستي و پيشنهادي هم داشته است؟

شق القمر

با روشن شدن انواع معجزه, حال به پرسش ابتداي سخن باز مي گرديم كه «آيا پيامبر اسلام معجزات پيشنهادي هم داشته است؟ اگر داشته پس چرا برخي از آيات قرآن به اين نكته اشاره دارد كه پيامبر, معجزه اي براي مردم نخواهد آورد؟» براي نمونه قرآن مي گويد:

وَ ما مَنَعَنا أَنْ نُرْسِلَ بِالْآياتِ إِلاَّ أَنْ كَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ وَ آتَيْنا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُوا بِها. 4

هيچ چيز ما را از فرستادن آيات و معجزات باز نداشت جز اينكه پيشينيان آن را تكذيب كردند. (از جمله) ما به (قوم) ثمود، ماده شترى داديم كه روشنگر (اذهان مردم) بود، امّا به آن ستم كردند.  (و آن را كشتند).

پاسخ را در قالب چند نكته مرور مي كنيم:

1ـ روشن است كه مقصود از ممنوعيت معجزه در اين آيات, معجزات درخواستي و پيشنهادي است. اما نه همه درخواستها بلكه پاسخ گويي به درخواستها و پيشنهاداتي بهانه جويانه و بي ثمر ممنوع شده است. شاهد آنكه خداوند براي نمونه به معجزه درخواستي قوم ثمود اشاره كرده است و با استناد به اين داستان و بي ثمر بودن ارسال معجزه براي بهانه جويان, فرستادن معجزه براي مشركان قريش را نيز بيهوده برمي شمرد.

به بيان ديگر اين آيه مي گويد: ما به قدر كافي معجزاتى را كه دليل بر راستگويي پيامبر است, فرستاده ايم. اما اگر قرار باشد كساني با بهانه جويي بخواهند سرگرمي تازه اي براي خود بسازند و به معجزه همانند تماشاي يك فيلم سينمايي بنگرند, ديگر از معجزه خبري نخواهد بود.

اما از كجا معلوم كه اين معجزات تاثيري در آنان نخواهد گذاشت؟

پاسخ اين كه امتهاى گذشته(همانند قوم ثمود) هم كه كاملا شرائطى مشابه شما داشتند نيز چنين پيشنهادهاى بهانه جويانه اى كردند و پس از ديدن معجزه ايمان نياوردند.

«بنابراين خداوند در اين آيه ارائه معجزه پيشنهادي را تنها براي بهانه جويان ممنوع كرده است و بس.»

در آيات متعددى از قرآن نيز به نمونه هايى از اين معجزات اشاره شده كه نمونه بارز آن معجزه شق القمر است كه با درخواست مشركان و تقاضاي پيامبر از خداوند, ماه شب چهارده دو پاره شد

2ـ در انتهاي همين آيه يك اصل كلي در مورد فرستادن همه معجزات بيان شده است:

وَ ما نُرْسِلُ بِالْآياتِ إِلَّا تَخْوِيفاً؛ ما معجزات را فقط براى بيم دادن (و اتمام حجت) مى فرستيم.

شق القمر

يعني اصولا برنامه ما اين نيست كه هر كسى معجزه اى پيشنهاد كند, پيامبران ما تسليم او گردند. بلكه همه پيامبران بايد براى اثبات رابطه خود با خدا به اندازه كافى معجزه ارائه دهند. اما نه اينكه پاسخگوي هر پيشنهاد و درخواستي هم باشند.

درخواست ها و پيشنهادات و مشركان نشان مي دهد كه آنان در پي بهانه جويي بودند و هرگز ايمان نمي آوردند. آنها به پيامبر چنين گفتند:

ما هرگز به تو ايمان نمى آوريم تا اين كه چشمه جوشانى از اين سرزمين(خشك و سوزان) براى ما خارج سازى و يا باغى از نخل و انگور از آن تو باشد و نهرها در لابه‏لاى آن جارى كنى. يا اينكه از آسمان بر سر ما قطعاتي از سنگ فرود آوري. يا خداوند و فرشتگان را در برابر ما حاضر كني و بياورى. يا اينكه خانه اى پر نقش و نگار از طلا داشته باشي و يا اينكه به آسمان بالا روى. البته حتى اگر به آسمان هم بروى، ايمان نمى آوريم مگر آنكه نامه اى بر ما فرود آورى كه آن را بخوانيم! «بگو:» منزه است پروردگارم (از اين سخنان بى‏معنى)! آيا جز اين است كه من بشرى فرستاده شده‏ام؟! 5

روشن است كه پاسخگويي به چنين درخواست هايي, عاقلانه نيست و همان معجزات گذشته براي آنها كافي است.

3ـ بدون شك قرآن يك معجزه روحانى و معنوى است و براى آنها كه اهل فكر و انديشه اند بهترين گواه است. اما براي افراد عادي و توده مردم معجزات محسوس مادى اهميت فراواني دارد. بخصوص اينكه قرآن مرتبا از اين گونه معجزات در مورد ساير پيامبران خبر مى دهد. بنابراين مسلم است كه مردم درخواست چنان معجزاتى را از پيامبر اسلام داشته اند و پيامبر نيز پاسخ مثبت داده است.

تواريخ متواتر اسلامى نيز مى گويد پيامبر اسلام چنين معجزاتى را ارائه داده است كه برخي تعداد آن را افزون بر چهار هزار معجزه دانسته اند.6  در آيات متعددى از قرآن نيز به نمونه هايى از اين معجزات اشاره شده كه نمونه بارز آن معجزه شق القمر است كه با درخواست مشركان و تقاضاي پيامبر از خداوند, ماه شب چهارده دو پاره شد.  7

 

نوشته سيد مصطفي بهشتي - گروه دين و انديشه تبيان

 

 


 

 

1 . سوره مائده, آيه 112 و 113.

2 . الكافي, ج 8, ص 185.

3 . سوره هود, آيه 62 تا 66.

4 . سوره إسراء, آيه 59.

5 . ر. ك: سوره اسراء, آيه 90 تا 95.

6 . براي اطلاع بيشتر مي توانيد به كتاب مدينة المعاجز نوشته سيد هاشم بحراني مراجعه كنيد.

7 . سوره قمر, آيه 1. ر.ك: به تفسير نمونه, ج 23.


دسته ها :
جمعه 24 9 1391 19:18
X